انرژی‌های نامحسوس – قسمت سوم

نصف النهارها

کار با نقاط طب سوزنی بدن یکی دیگر از روش های اولیه مورد استفاده در روانشناسی انرژی است. نقاط طب سوزنی در امتداد مسیرهای انرژی به نام نصف النهار قرار دارند. ما راه هایی را بررسی کرده ایم که تحریک نقاط انتخاب شده روی پوست سیگنال های فعال و غیرفعال کننده را در امتداد خطوط نصف النهار به مناطق مشخص شده مغز ارسال می کند. اما نقاط طب سوزنی نیز با کیفیت هایی مرتبط هستند که بسیار فراتر از هر ویژگی شناخته شده سیگنال ها یا میدان های الکترومغناطیسی هستند.

 

بیوفیلد

سومین سیستم انرژی ظریف که در حوزه روانشناسی انرژی قرار می گیرد، هاله یا بیوفیلد است. میدان منطقه ای است که بر ساختارهای فیزیکی یا بیولوژیکی تأثیر می گذارد. اصطلاح “بیوفیلد” در طول کنفرانس موسسه ملی بهداشت ایالات متحده در سال 1992 ایجاد شد، که آن را به عنوان “یک میدان بدون جرم و نه لزوما الکترومغناطیسی، که اجسام زنده را احاطه کرده و نفوذ می کند و بدن را تحت تاثیر قرار می دهد” تعریف شد. جین و همکاران این تعریف را گسترش داده اند و میدان های زیستی را به عنوان میدان های تولید شده در داخل توصیف می کنند که “ممکن است نقش مهمی در فرآیندهای انتقال اطلاعات که به وضعیت سلامت روانی، عاطفی، جسمی و معنوی فرد کمک می کند ایفا کنند”. در حالی که سؤالات مربوط به ماهیت میدان‌های زیستی یا سایر «انرژی‌های ظریف» – اگر الکترومغناطیسی نباشند – باز باقی می‌مانند، جین و همکاران خاطرنشان می‌کنند که درمان‌های فیلد زیستی در کد طبقه‌بندی مداخلات پرستاری گنجانده شده‌اند و توسط برخی از هیئت‌های مجوز دولتی به رسمیت شناخته می‌شوند. در محدوده فعالیت پرستاری آنها همچنین شواهد نوظهوری را برای اثربخشی درمان‌های بیوفیلد در درمان آرتریت، زوال عقل، اختلال عملکرد قلبی عروقی و به عنوان یک مکمل در مراقبت از سرطان ارائه می‌کنند که نشان داده شده است علائم درد، خستگی، اضطراب و افسردگی را کاهش می‌دهد.

مفهوم “شست سبز” – که برخی افراد “انرژی” (یک میدان زیستی) دارند که باعث رشد گیاهان می شود – توسط مطالعات متعدد پشتیبانی شده است. حتی انجام «دست گذاشتن» روی آب مورد استفاده برای آبیاری گیاه توسط یک فرد سالم، در مقایسه با استفاده از آبی که توسط یک فرد افسرده استفاده می‌شود، منجر به رشد قوی‌تری می‌شود. یک آزمایش روانشناسی انرژی اخیراً این یافته قبلی را تأیید کرد. دانه‌های بامیه به‌طور مخفیانه به پشت کلیپ‌بوردی که به زنی 42 ساله مبتلا به اختلال افسردگی اساسی که در حال گرفتن پرسشنامه افسردگی بک بود، داده شده بود، چسبانده شد. نسبت بذرهایی که جوانه زدند و میزان رشد موی ریشه 72 ساعت بعد به طور قابل توجهی کمتر از گروه شاهد از بذرهایی بود که در حضور او نبودند. سپس با استفاده از پروتکل روانشناسی انرژی به این زن یک جلسه درمانی دو ساعته داده شد تا بر افسردگی خود تمرکز کند. در آن مرحله دوباره فهرست افسردگی به او داده شد، با دسته دیگری از دانه های بامیه که به کلیپ بورد متصل شده بود. رشد این بذرها به طور قابل توجهی بیشتر از بذرهایی بود که قبل از تیمار در حضور او بوده یا بذرهای شاهد. در همین حال، نمره افسردگی او پس از یک جلسه از 20 (نشان دهنده افسردگی متوسط) به 3 (افسردگی حداقل) کاهش یافت. نتیجه‌ای که محقق از این یافته گرفت این است که تغییرات در بیوفیلد زن در طول جلسه درمان بر سرعت جوانه‌زنی بذر بامیه تأثیر می‌گذارد.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *